......

اولین عشق به این سبب خیلی زیبا و دل انگیز است ، که انسان خیال میکند ، ابدی است ..
زیباترین احساس" عشق " است ، خوب ترین رابطه " دوستی " ، و بدترین لحظه ، "جدائی "..
میخواست کاری کند که نه سیخ بسوزد و نه کباب . ولی این وسط خودش سوخت ...
برای اینکه بی پرده حرف بزند ، هرگز به پنجره های اتاقش پرده نمی آویخت...
درسمینار شمع و پروانه ، آخرین راه جلوگیری از خودکشی پروانه ها ، تحریم فروش شمع تشخیص داده شد ....
نگاهش آنقدر داغ بود که قلبم تاول زد ...
اندیشه و احساس هردو همسفرند . اندیشه به غرب رفت ، و احساس به شرق ...
پنهان کردن زرنگی ، خود زرنگی بزرگی است !..
زندگی هم مانند شطرنج است . اگر اشتباه حرکت کنی ، مات میشوی ..
مگر دنیای ما ، دنیای رنگها نیست ؟ پس چرا از یکرنگی خبری نیست ؟!..
روز گذشته را نمیتوانی تغییر دهی . اما همواره به یاد داشته باش که میتوانی دیروز خوبی برای
فردایت بسازی ...
نفرت انگیزترین رنگها " دورنگی " است .
کم دانستن و زیاد گفتن ، مانند پول نداشتن و زیاد خرج کردن است ..
آنقدر سربزیر راه میرفت که به او لقب " زمین شناس " داده بودند ..
هیچ چیزرا از سیرتا پیاز تعریف نمیکرد ، چون میترسید دهانش بو بگیرد...

بازی واژه ها .....

چون در ارکستر "سیتار" میزد ، سی برابر نوازنده " تار" دستمزد مطالبه می کرد..
چون نمی خواست اسلحه گرم نگهداری کند ، هفت تیرش رادر یخچال منزل گذاشت ..
بمن می گفت : تو که آدم خود ساخته ای هستی ، چرا خودت را زیباتر نساختی ؟!
آدم های چرب زبان از یک بابت درزندگی جلوتر از دیگران هستند. : غذای آنها احتیاج به روغن ندارد..
بمن می گفت : "فکرنمی کنم این زن و مرد همسایه مان، زن و شوهر باشند. چون هیچوقت دعوا نمی کنند..
روحم برای پرواز از تنم ، فقط در انتظار یک بلیط هواپیماست ...
تا دسته چِِک توی جیبم نباشد ، به کسی چَک نمی زنم ..
وقتی اشکم میخواهد به گردش برود، سوار نگاهم می شود..
هروقت می خواست آواز" شور" بخواند ، جست می زد توی نمکدان ...
مضحک اینست که سه تار ، یک سوم جثه تار را ندارد...
آنقدر نازک نارنجی بود که با گاز فندک خودکشی کرد...
سطح فکرش آنقدر پائین بود که مجبور شدند با جرثقیل آنرا بالا بکشند..
چون اشتهایش کور شده بود، آنرا درز گرفت ...
برای اینکه افکارش پریشان نشود ، به آنها سنجاق میزد..
خودم را رنگ کردم ، تا همرنگ جماعت شوم ...
اگر" گول خوردن"آدم را سیر میکرد ، دراین دوره و زمانه یک نفر گرسنه پیدا نمی شد...
همیشه سرش را درآب جوش فرو میبرد تا " سرگرم " باشد..
میخواست " خودنمائی " کند ، " استریپ تیز " کرد.

Powered By Blogger